Monday 11 March 2013

شهرت بر باد رفته شاهزاده


شاهزاده الولید بن طلال مرد ثروتمندی است. منزل مسکونی او در عربستان سعودی چهار صد اتاق دارد و سر تا سر آن پر است از سنگ های مرمر، استخر های متعدد و تابلو های نقاشی نفیس از خودش. در مواقع استراحت شاهزاده به تفرجگاه شخصی دوازده هکتاری خود می رود، مشتمل بر چندین و چند اسطبل برای  اسبهای عربی، پنج عمارت مجلل برای اقامت، چندین دریاچه مصنوعی و زمین گلف. او برای سفر های شخصی و تجاری خود ناوگان هوایی ویژه ای دارد: یک  بوینگ 747 اختصاصی با انواع امکانات. چهار بار ازدواج کرده ولی هیچ گاه بیشتر از یک همسر نداشته. او ثروتمند ترین مرد جهان عرب است. ولی آیا او آدم مهمی است؟

گزارش فوربز تصویر جالبی از میزان اهمیت این مرد می دهد: وارد دفتر اش که می شوی مجموعه ای از معتبر ترین نشریات جهان روی میز است که وزن با جعبه چرمش به پنج کبلویی می رسد. این نشریات گویای اهمیت غیر قابل انکار شاهزاده اند: اولین نکته، عکس او روی مجله ونیتی فیر است با کت و شلوار اسپرت آبی، پیرهن یقه باز و عینک دودی. عکس او روی دو نسخه از مجله تایم آمده: دو شماره ای که صد شخصیت بر تر سال را روی جلد دارند. عکسش در اولین جلد بخشی از کلاژی است با تصاویری از جورج سوروس، لی کاشینگ و کویین ریحانا. در میان این مجلات حتی یک "فوربز" هم هست، که عکس جناب شاهزاده با پیرهن یقه اسکی و ژستی مقتدر را در خود دارد، با این تیتر: زیرک ترین بیزنس-من جهان". ولی جالب ترین نکته در همه اینها محتوای مقالات نیست، بلکه خصوصیت مشترک تمام این نشریات است: همه آنها جعلی اند!


ولید بن طلال

ظاهرا شاهزاده فوق العاده ثروتمند وقتی از راهیابی درست و درمان به رسانه های معتبر نا امید شده، تیمی تشکیل داده که برایش مجله های وزین با کاغذ گلاسه جعل کنند. او حتی کتابی هم از زندگی خود و موفقیت های محیر العقول خودش نوشته با عنوان "الولید: بیزنسمن، بیلیونر، پرنس!". عکس پشت جلد کتاب او را نشان می دهد با جورج بوش، پادشاه اردن، ملک عبد الله و حسنی مبارک و چند نفر دیگر. ایشان جلو همه اینها راه افتاده بقیه هم پشت سرش، و دارد با ژستی مسلط دور و اطراف را به آنها نشان می دهد (این هم لینکش). بعد ها او به فوریز اعتراف کرده که عکس فوتوشاپ است. به همین سادگی.

با رگ و ریشه ای که از خاک آبادان دارم، ادبیات خالی بندی را به شکل بی واسطه درک کرده ام و فکر می کنم که جناب الولید قضیه را بیش از حد جدی گرفته است. چرا؟ بویژه که الان پته اش روی آب ریخته و ماه گذشته یکی از همین نشریات، فوریز، بالاخره او را بشدت ضایع کرده است. ماجرای خالی بندی های این مرد تشنه اهمیت نقل مجلات مختلف است: از وال استریت تا تایمز مالی، و چندین وبسایت از جدی تا عامه پسند. جواب چرا دادن شاید کار چندان دشواری هم نباشد: او شخصی سیر نشدنی است که همه عمرش را تلاش کرده و ثروت اندوخته، ولی هنوز به آنچه می خواهد نرسیده، و الان، با بیست میلیارد دلار ثروت مضحکه خاص و عام است. او کسی است که شکست را نمی پذیرد و بهترین راه را تغییر حقایق و تصویر ها می داند. او کاملا مثل کسانی از ما است که تمام عمر را نمی دانند چه می خواهند، کار می کنند و می اندوزند و در نهایت جز با دروغ و فریب به خود و جهان تسکین نمی یابند. مثل کسانی از ماست که خود را فراموش کرده ایم و با یدک کشیدن اسم دیگران و تجربه های دیگران  بودن خود را معنی می کنیم و با درآویختن به دیگران خود را بزرگ می کنیم. کسانی از ما که زبان خود را فراموش کرده ایم و جز حرف دیگران، جز ستایش بزرگی دیگران، و رنج کشیدن از سردرگمی های درونی خود راه دیگر نمی دانیم. کسانی از ما که صدایی نداریم و به دیگران می آویزیم. کسانی از ما که اگر دیگران نبودند، می شکستیم و جانمان ترک می خورد. شکستن این بت دروغ و سکوت، روشن شدن چراغ  و عریانی صحنه شکست و آشوب، چه بسیار که دردناک است.

او معروف شده و همه می دانند که می خواسته ثروتش را ده میلیارد دلار بیشتر جلوه بدهد تا فوربز او را چند رده توی لیست "ثروتمند ترین مردان دنیا" بالا ببرد. غافل از اینکه اصرار و الحاح و فرستادن انواع ایمیل و لابی کردن با کلی خبر نگار این نشریه بالاخره آنها را بر آشفته و تصمیم گرفته اند که این دندان کج را یک بار برای همیشه بکنند. این کار را هم کردند. و این درسی می شود برای ما که عقل کل جهان ایم، و قطعا سوادمان از همه بالا تر است، و از همه هم کار درست تر هستیم. این درسی می شود برای اینکه به یاد بیاوریم که حرکت در جهت چیزی که واقعا خواسته جانانه ماست، از تمام زندگی مهم تر است، چون خرابی یک جایی بالا خواهد آمد. و دست آخر این که همه چیز هم بزرگش خوب نیست: چیز های کوچک می توانند بسیار هم مهم باشند، اگر هستی مال خودشان باشد.