Sunday 10 February 2013

موضوع پایان‌نامه دکترا برای رشته های اقتصاد و فاینانس



حامد قدوسی همین اواخر در بلاگش پستی گذاشته در باره موضوعات پیشنهادیش. به نظرم فکر خوبی آمد. در این پست چند موضوع پیشنهاد می کنم که به نظرم برد خیلی خوبی هم در داحل ایران می تواند داشته باشد و هم در خارج از ایران:

1-     موضوعاتی مثل بررسی پازل های نرخ بهره، نرخ ارز، و صرفه ریسک قضایای بسیار کلاسیگی هستند و اینقدر هم رویشان کار شده که کار نو را اگر بی ارزش نکند، بسیار سخت کرده است. در این قضیه پس با حامد موافقم.  نه مطمئنم دیتاش گیر بیاید توی ایران، نه سبقه ای دارد در ایران که کسی تحویلشان بگیرد. ولی تاکید خاص من بر این است که اگر پایان نامه در ایران یا با دیتای ایران انجام می شود، روی این نکته سرمایه گذاری کند که ما با اقتصاد بسیار خاصی مواجهیم که شباهت کمی به کشور های دیگر دارد. در نتیجه آنچه تحقیق در اقتصاد ایران را جذاب می کند می تواند تاکید روی همین ویژگی های خاص و پدیده های منحصر به فردی باشد که در جاهای دیگر نیست.


جاستین ولفرز و بتسی استیونسون
دو اقتصاد دان شاد: جاستین ولفرز و بتسی استیونسون
(و یک بچه ناراحت)


2-     پس به طور مشخص چند موضوع را که تازه دیده ام و هم برد جهانی فوق العاده ای داشته اند و هم به قامت اقتصاد ایران به خوبی جور می شوند لیست می کنم:

الف- اقتصاد شادی:
نقش عوامل اقتصادی در شاد زیستن مردم چیست؟ آیا ثروتمندان الزاما شاد تر اند؟ آیا این مطلوبیت (در اینجا صرفا شادی) را از مصرف بیشتر به دست می آورند؟
به تازگی پل کروگمن یک ناهاری با تایمز مالی خورده (اینهم لینکش) و در باره مقاله هایی که او را مفتون خود کرده اند و جایزه برده اند گفته. یکیش دقیقا روی همین موضوع کار کرده: پارادوکس ایسترلین و رشد اقتصادی. این هم لینکش. ماجرا این است که شخصی به نام ایسترلین سالها پیش گفته که مردم کشور های پولدار تر الزاما شاد تر نیستند (لینک). این مقاله جدید (اثر جاستین ولفرز و بتسی استیونسون از دانشگاه هاروارد) (لینک مقاله)  آن را رد می کند: ثروت موجب شادی بیشتر است.
در ایران می توان صحت این ادعا را امتحان کرد. شاخص های اندازه گیری شادی توی مقاله هست و روشش اینقدر ساده و راحت است که باورش سخت است. همین رساله یکی از برزگترین جایزه های مرتبط را در امریکا برده.

ب- عدم قطعیت اقتصادی و اثرش بر بازار سرمایه:
یک سوالی که از بعد از بحران 2008 فکر خیلی از اقتصاد دانها را به خودش مشغول کرده این است که چرا قضیه این قدر کشدار شده: هنوز بازار بورس آن جایی را که می بایست نگرفته و بیش از 4 سال گذشته. تحقیقی به تازگی در دانشگاه شیکاگو آن را به "عدم قطعیت در تصمیم گیری های اقتصادی" نسبت می دهد: چه از جانب دولت یا سایر نهاد های اقتصادی. برای این که این را نشان بدهد شاخصی طراحی کرده به اسم شاخص عدم قطعیت سیاست های اقتصادی. این هم لینک مقاله.
این شاخص را می توان در ایران بومی سازی کرد، کاری هم ندارد کار یک یک هفته هم نمی شود. و اثر تغییراتش را روی متغیر های زیادی بررسی کرد. بویژه انکه در ایران اصولا این شاخص باید مقادیر بالایی داشته باشد و متغیر های زیادی آن را توضیح می دهند: اثر اینکه بازار نمی داند نهاد های اقتصادی چه تصمیمی خواهند گرفت چیست؟

3-     چند موضوع دیگر هم بود که می گذارم برای بعد. کسی خواست کار کند به من ایمیل بزند خوشحال می شوم کمکی بکنم. حقیقتا وقت مجال نمی دهد روی این موضوع ها کار کنم هر جند برام خیلی جالب اند و مطمئنم به جای خوبی می رسند. دست آخر هم بگویم که با حامد موافقم که اسم های دهن پر کن گارچ، مونته کارلو، شبکه عصبی و اینها نقریبا دیگر بردی ندارند. می توانید استفاده کنید اگر خیلی دوست دارید، ولی جان مقاله ایده است و ادبیات، کار درست است و دقت علمی. و اضافه کنم، کمی شوک و تخیل. 

No comments:

Post a Comment