Friday 19 October 2012

کتابها




این تکه ای است از یک نوشته دیگر، که همچنان نا تمام است...
---





 و ادامه داد: "...چون زندگی هیچ وقت نباید چنین قانون-زده و رقیق باشد. داستان به زندگی رنگ می دهد. رنگی که در واقع وجود ندارد. جهانی که استهزای جهان دیگر است و آن را دوباره می سازد: جعبه ای توی جعبه دیگر: رنگی روی بیرنگی و پوچی ای بنا شده روی ابری معلق، بی انتها و تا ابد تکرار شدنی...

قفسه های کتاب: ریل بی انتهای قطار. ریل بی انتهای شمارش: شمارش حاصل از تقسیم دو ستون فلزی دراز بر چوبهای موازی همانند. همانند از ابتدا تا انتها. هیچ وقت کسی وقتی نگذاشه که شباهت عبث چوبهای میان ریل قطار را بسنجد، با دقت تقسیم بندی کند و در کتابخانه ها بگذارد. یعنی دوبرابر کردن نیستی و تکرار. ولی من تصور آن برایم کاملا مقاومت تاپذیر است: کتابحانه ای را فرض بفرمایید از ستون های پایان ناپذیر کتابها. کتابهایی که شماره خورده اند، بفرمایید از 1 تا مثلا جهارصد میلیون و هفتصود و بیست و پنج هزار و دوازده. هر کتاب، شرح حالی بر یکی از چوبهای میان ریل: با دقت و وسواس: جنس این چوب فلان است، مانند سایرین، وزنش چند گرمی متفاوت است با فلان چوب، سطحش فلان شکل خراش را پیدا کرده که مسلما شبیه خراشی است که روی چوب شماره دوازده هزار و بیست و سه مشاهده شد، ولی همچنان ما نمی توانیم بگوییم کاملا به خراش عرضی که در جلد نود و سه بحث آن رفت، روی چوب شماره چهل هزار و هفت، مشابهت تام داشته باشد. و محقق مورد نظر ادامه بدهد، و این قصه ادامه خواهد داشت: خشکی و صبعیت باران و دو پیچ آهنی چپ و راست روی این چوب اثرات منحصر به فردی گذاشته است که با سی و پنج میلیون چوب بررسی شده قبل، تفاوت جزیی قابل توجهی دارد. آیا این استهزای چوبهاست با ستایش آنها؟ و اما محقق ما باید شعر هم بسراید: شعری جانانه از دیدن افتادن سنگی روی این میلیون تکرار ابدی: "موسیقی برای فضولات حیوانی روی چوب شماره نه-میلیون و دوم" یا "اندر احوال چوبهای سوخته: داستانی در باره اثرات آتش روی چوبهای شماره فلان، تا فلان، و شاید فلان". این کتابخانه من است: این کتابخانه انسانی اعداد و توالی ها خواهد بود. نه اینکه در باره انسان باشد. بلکه قصری خواهد شد برای ستاره شناسان، ملاحان و سیاحانی که در برهوت بی انتهای شماره و عدد، با قوانین خمش-ناپذیر، معین و سربرناتافنتی قدم بر می دارند. برای کویر نوردانی که در هیچ متشکل از تریلیونها ذره شن، بر خود اصول راهیابی را هموار می کنند: مریخ نوردی که در نیستی فضای لا یتهانی قواعد زمینی را هر لحظه و با دقت کامپیوتری توقف ناپذیر تکرار می کند: قانون در نیستی، و رهگشایی در اعداد انتها ناپذیر با مقررات معین. معین. تمیز و شسته رفته. کتابخانه من: قانون چیدن، خواندن، به امانت گرفتن، افزودن و تصحیح و تکرار. من تو را دعوت می کنم که این کتابها را بگشایی و به آهستگی بر سر و دست خود بکشی. "

,

No comments:

Post a Comment